کد مطلب:34742
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:15
استدلال دكارت درباره توحيد چيست؟
دكارت درباره توحيد چنين ميگويد «فكر مي كنم كه آيا هستي من مستقل است يا طفيلي (سربار) هستي ديگري است؟ ولي مي بينم كه اگر هستي من مستقل بود، يعني خود باعث وجود خويش مي بودم، همه كمالات را به خود مي دادم و شك و خواهش در من نمي بود و (خدا) مي بودم، اما من كه عوارض را نمي توانم به خود بدهم پس چگونه به خود هستي بخشيده ام؟! به علاوه اگر من توانايي داشتم كه به خود هستي بدهم، البته بايد بتوانم هستي خود را نيز دوام دهم و حال آنكه اين قدرت را ندارم و دوام هستي من به وجود ديگري بسته است و آن ديگري به طور يقين، خداست كه وجود كامل قائم به ذات است و چون قائم به ذات است، البته جميع كمالات را بالفعل (و نه بالقوه) دارد، زيرا كه كمال بالقوه، عين نقص است.»
بديهي است كه دكارت در اين استدلال، خواسته از راه فقر، احتياج و عدم استقلال وجودي – كه همه از لوازم امكان و از توابع آن مي باشد – وجود خداوند را مدلل (داراي دليل ) سازد.
آفريدگار جهان
حضرت آيت الله مكارم شيرازي
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.